۱۰نکته در چهل‌وسومین سالگرد رفراندوم ۹۸درصدی

در چهل‌وسومین سالروز برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی ایران برخی نکات را می‌توان یادآور شد.

به گزارش در خبرها، در یادداشتی در عصر ایران نوشته مهرداد خدیر آمده است: «اهمیت سالروز نخستین همه‌پرسی تاریخ ایران برای تغییر نوع حکومت، در پی پیروزی انقلابی ضد سلطنتی، چنان است که به‌ قاعده باید همراه با انواع جشن‌ها و برنامه‌ها باشد اما در سکوت کامل برگزار می‌شود و در واقع هیچ آیینی ندارد و اعلام تعطیلی آن تنها تعطیلات نوروز در هفتۀ دوم را تثبیت کرده است. امسال البته جمعه است ولی چون قبل از ۱۳فروردین است عملا تعطیلی هفتۀ دوم را که منحصر به مدارس بود به مراکز دیگر هم سرایت داد. (شگفتا که ایدئولوگ‌های حکومت تازه، سیزده‌به‌در را خرافی می‌دانستند و بی‌میل نبودند حذف شود اما با اعلام تعطیلی ۱۲فروردین همه در این روز به استقبال سیزده‌به‌در می‌روند و نهایت این است که تلویزیون نمی‌گوید سیزده‌به‌در و می‌گوید روز طبیعت! در حالی که اگر رفراندوم فی‌المثل روز ۲۰ فروردین برگزار و تعطیل اعلام شده بود، دیگر به عید ربطی نداشت.)

مناسبت ۱۲فروردین، «روز جمهوری اسلامی ایران» است و چنانچه اشاره شد قرارگرفتن آن در پایان نوروز این روز را مثل ۲۹اسفند - روز ملی‌شدن صنعت نفت - در واپسین روز سال به بخشی از عید تبدیل کرده و مناسبت آن کمتر به یاد می‌آید.

فراتر از این اشارات و در چهل‌وسومین سالروز برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی ایران این نکات را می‌توان یادآور شد:

۱. همه‌پرسی (‌واژۀ برساختۀ داریوش آشوری به‌ جای رفراندوم) در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ خورشیدی برگزار شد نه ۱۲ فروردین. در این روز نتیجه اعلام شد و رهبری فقید انقلاب، تأسیس جمهوری اسلامی ایران را در پی آن رفراندوم رسماً اعلام کردند.

ایران، کشوری قدیم است و هرگز مستعمره نبوده و در زمره معدود کشورهایی که روز استقلال ندارد و از این رو قرار بود ۱۲ فروردین روز ملی ایران باشد و سران خارجی این روز را تبریک بگویند اما عملا کارکرد آن به ۲۲ بهمن انتقال یافته؛ حال آن که ۲۲ بهمن، سلبی است چون حکومت پادشاهی را برانداخته و ۱۲ فروردین ایجابی است چون تأسیسی است.

(شهرداری تهران در دورۀ جدید در بهمن ۱۴۰۰ جشن پرچم بر پا کرد؛ حال آن که مناسبت آن ۱۲ فروردین بود. ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب ضد سلطنتی بود و ۱۲ فروردین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی است و به همین خاطر در این فاصلۀ ۵۰ روزه از مهندس بازرگان به عنوان نخست‌وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی یاد می‌شد و عنوان جمهوری اسلامی به کار نمی‌رفت.)

۲. امام خمینی می‌توانست در فردای پیروزی انقلاب اسلامی و در بامداد ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ فرمان تشکیل جمهوری اسلامی را صادر کند اما چنین نکرد و ترجیح داد این تأسیس با برگزاری رفراندوم و بر پایۀ مراجعۀ مستقیم به آرای عموم مردم در سراسر ایران و در تمام شهرها و روستاها باشد.

شاید به این خاطر که انقلاب بیشتر در شهرهای بزرگ جریان داشت و نسبت مشارکت‌کنندگان و حاضران در خیابان با همۀ جمعیت ایران به‌دقت مشخص نبود و به لحاظ بین‌المللی نیز همه‌پرسی مشروعیت‌زاتر است تا تظاهرات اعتراضی ولو مانند راهپیمایی‌های تاسوعا و عاشورای ۵۷ چشم‌گیر و در حد همه‌پرسی بوده باشد.

همه‌پرسی - خاصه اگر با نظارت بین‌المللی باشد - جای هیچ چون‌وچرا باقی نمی‌گذارد؛ ضمن این که در فرمان نخست‌وزیری مهندس بازرگان و قبل از پیروزی انقلاب هم به این مأموریت اشاره شده بود. (در حکم آمده بود: انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی)

۳. در تاریخ ایران هرگز سابقه نداشته حکومت جدید با همه‌پرسی مستقر شده باشد. مراجعه به نظر نخبگان مانند کاری که نادر در دشت مغان انجام داد البته پیشینه دارد اما برگزاری رفراندوم امری کاملا مدرن است؛ چرا که تا قبل از الغای نظام ارباب رعیتی اساسا عوام محلی از اعراب نداشتند؛ چندان که خود انقلاب بسیار کم تلفات و سریع هم امری مدرن بود.

تاریخ ایران، تاریخ سلطۀ ایل‌ها و آل‌هاست که از حاشیه به متن می‌آمده‌اند و پادشاهی را برمی‌انداختند و رییس ایل جدید خود بر تخت می‌نشست. اساسا خود رفراندوم در تاریخ معاصر هم چندان مسبوق‌به‌سابقه نیست. به یاد آوریم یکی از دلایل مخالفت روحانیت سنتی با رفراندوم انحلال مجلس در دولت دکتر مصدق نه فقط سکوت قانون‌ اساسی مشروطه که باورنداشتن به این وسیله به عنوان منبع مشروعیت حکومت بود؛‌ چندان که ۱۰ سال بعد در مخالفت با رفراندوم انقلاب شاه و ملت یا انقلاب سفید هم در نامۀ آیت‌الله گلپایگانی به شخص شاه به همین نکته استناد شد.

۴. عنوان پیشنهادی مهندس بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، برای نام حکومت جدید و ظاهراً بر اساس مصوبۀ شورای انقلاب، «جمهوری دموکراتیک اسلامی» بود اما امام خمینی گفت: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد». سخنی که هم پیشنهاد بازرگان و افزودن واژۀ «دموکراتیک» را رد می‌کرد و هم خواست نیروهای سنتی را که با واژۀ «جمهوری» میانه نداشتند و خواستار تشکیل «حکومت اسلامی» یا «حکومت عدل اسلامی» بودند. اصرار بازرگان به افزودن واژۀ دموکراتیک اگر چه به خاطر نگرانی از قرائت‌های غیر دموکراتیک بود اما ضرورتی نداشت چون در حکم نخست‌وزیری هم «تغییر نظام سیاسی به جمهوری اسلامی» آمده بود نه «جمهوری دموکراتیک اسلامی». ضمن این که صِرف نام حکومت، تضمین‌کنندۀ دموکراتیک‌بودن سازوکارهای آن نیست؛ کمااین‌که در عنوان حکومت‌های توتالیتر یا کمونیستی در اروپای شرقی هم واژۀ «دموکراتیک» بود؛ در حالی که چند پادشاهی در اروپا از قوی‌ترین دموکراسی‌های دنیا هستند و با پدیدۀ جمهوری‌های موروثی هم روبه‌رو شده‌ایم و بارزتر از همه «جمهوری دموکراتیک خلق کره» که به نام کرۀ شمالی می‌شناسیم که از کیم ایل سونگ به کیم ایل جونگ رسید و اکنون کیم جونگ اون حاکم است: پدربزرگ و پدر و نوه.

۵. رفراندوم جمهوری اسلامی وزن اندک گروه‌های مارکسیستی در جامعه را نیز به رغم سروصدای فراوان آنان نشان داد. از این رو بی‌گمان اگر انواع دیگری از حکومت هم به رأی گذاشته می‌شد باز جمهوری اسلامی رأی می‌آورد نه جمهوری دموکراتیک خلق و نمونه‌های دیگر. در آن زمان البته رقابت اصلی با گفتمان چپ بود و صدای سکولارهایی چون مصطفی رحیمی و هما ناطق چندان شنیده نمی‌شد.

۶. در برگه‌های رأی فرض بر تغییر «رژیم سابق» بود. بنابراین گزینۀ نظام سلطنتی عملا منتفی بود. ضمن این که در برگه آمده بود «‌که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت.» از این رو برخی خرده گرفتند که مادام که قانون اساسی تصویب نشده، مردم نمی‌دانند جمهوری اسلامی چیست و بعدتر و بر اساس قانون اساسی جدید باید رأی گرفته شود. آنان بعدها یادآور شدند در آن زمان بحث ولایت فقیه مطرح نبود و در پیش‌نویس قانون‌ اساسی هم نیامده بود و در مجلس خبرگان که خود جانشین مجلس مؤسسان شد، افزوده شد.

در این بحث‌ها آن چه نادیده گرفته می‌شود اما کاریزما و نفوذ فوق‌العاده و اسطوره‌وار شخص امام خمینی است که هر چه از توده‌های مردم می‌خواست انجام می‌دادند و وقتی روشنفکران منتقد هم مجذوب آن شخصیت شده بودند، عامه جای خود داشت. کاریزمایی چنان که از لایه‌های سنتی هم کسی یارای آن نداشت تا بگوید زنان حق رأی ندارند. (سخنی که مشروطه‌خواهِ آزاده‌ای در اندازه و آوازۀ سیدحسن مدرس هم کمتر از ۶۰ سال قبل و در آغاز قرن با صدای بلند گفته بود.)

جدای اینها تعبیر «تعرفۀ انتخاباتِ رفراندوم» در برگه‌ها نشان می‌دهد چقدر در این زمینه بی‌تجربه و تازه‌کار بودیم؛ چرا که انتخابات با رفراندوم متفاوت است و دو مقولۀ جدایند.

۷. نویسندۀ این سطور در روز ۱۰ فروردین ۱۳۵۸ و در مدرسۀ راهنمایی مفید در بالای میدان انقلاب نورالدین کیانوری، دبیر کل حزب تودۀ ایران، را دید که به جمهوری اسلامی ایران رأی داد و روز بعد هم در روزنامه‌ها خواندیم امیرعباس هویدا که ۱۳ سال نخست‌وزیر بود و عبدالله ریاضی که ۱۲ سال رییس مجلس شورای ملی و عباسعلی خلعتبری، وزیر خارجۀ سابق، نیز در زندان پای صندوق حاضر شده‌اند. هویدا البته از اعلام رأی و این که آری انداخته یا نه خودداری کرد و مطابق تربیت اروپایی گفت: «رأی، شخصی است» اما آن دو برگۀ آریِ خود را به خبرنگاران نشان دادند با این گمان شاید که نجات یابند. هر سه نفر کمتر از ۱۰ روز بعد اعدام شدند.

۸. آیت‌الله گلپایگانی، از مراجع ثلاث قم، در پیام تبریک بعد از رفراندوم از جمهوری اسلامی به عنوان «ولایت فقها» نام برد ولی امام خمینی اشاره‌ای به «ولایت فقیه» نکرد. بعدتر روشن شد که تلقی برخی مراجع این بوده که حکومت تحت نظارت فقیهان منتخب مراجع اراده می‌شود؛ ایده‌ای که در قالب شورای نگهبان بدون انتساب به مراجع و با حکم مستقیم رهبری اجرایی شد.

۹. شاعر اولین سرود جمهوری اسلامی ایران، ابوالقاسم حالت است که شهرت انقلابی و اسلامی نداشت و همین نشان می‌دهد انقلاب ایران تا چه حد مردمی بوده که اصراری بر قرائت‌های ایدئولوژیک وجود نداشته که محتوای سرودی رسمی را به شاعر غیر ایدئولوژیک سپردند.

این سرود که تا سال ۱۳۷۱ رسمیت داشت و برنامه‌های صداوسیما با آن شروع می‌شد به خاطر زمان بیش از یک دقیقه‌ و فرود ناگهانی در میانه - که تصور پایان آن را در شنونده ایجاد می‌کرد - کنار گذاشته شد اما مصراع اول آن در خاطره‌ها مانده است:

شد جمهوری اسلامی به پا

که هم دین دهد هم دنیا به ما

به زبان ساده و دور از تفسیر و تعبیر می‌توان گفت: راز رأی ۹۸ درصدی و انتظار مردم از جمهوری اسلامی ایران در همین چند کلمه نهفته است: «هم دین دهد، هم دنیا به ما».

۱۰. کارنامۀ جمهوری اسلامی ایران را باید در روز جمهوری اسلامی بررسید و در ۲۲ بهمن باید به اهداف انقلاب پرداخت اما این دو با هم خلط شده است. درست است که جمهوری اسلامی مولود انقلاب اسلامی است و مهم‌ترین شعار انقلاب هم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بوده اما انقلاب، بار تخریبی و براندازی دارد (فروریختن ساختمانی به قصد بناکردن بنای تازه) و جمهوری اسلامی و نظام، ماهیت تأسیسی (احداث بنای جدید).

نظریۀ استمرار انقلاب البته به مرور به گفتمان مسلط تبدیل شده و واژۀ «نظام» تحت‌الشعاع آن قرار گرفته است؛ هر چند با این هدف بوده که حکومت اسیر مناسبات جهانی و مقررات بوروکراتیک و اداری نشود و روحیۀ شورانگیز خود را حفظ کند اما سبب شده انتقاد به عملکردهای کسانی که بعضا در انقلاب نقشی نداشته‌اند به حساب اصل انقلاب گذاشته شود و رسانه‌های برانداز که مخالف اصل انقلاب‌اند نیز میوه‌های خود را بچینند.

------------------------------

متن کامل اولین سرود از این قرار بود:

شُد جمهوری اسلامی به پا
که هم دین دهد، هم دنیا به ما


از انقلابِ ایران، دِگر
کاخ ستم، گشته زیر و زِبَر

تصویر آیندۀ ما
نقشِ مرادِ ماست

نیروی پایندۀ ما
ایمان و اتحادِ ماست

یاری‌گرِ ما دستِ خداست
ما را در این نبرد، او رهنماست

در سایۀ قرآن، جاودان
پاینده بادا ایران

آزادی، چو گل‌ها در خاکِ ما
شکفته شد از خونِ پاکِ ما

ایران، فرستد با این سرود
‌رزمندگانِ وطن را درود

آیینِ جمهوریِ ما
‌پشت و پناه ماست

سود سلحشوری ما
‌آزادی و رفاه ماست

شام سیاهِ سختی گذشت
‌خورشید بختِ ما تابنده گشت

در سایۀ قرآن، جاودان
پاینده بادا ایران»

انتهای پیام



پست های مرتبط

پیام بگذارید